سفالینه های ساساني:
به علت رواج فلزگري و ساخت ظروف فلزي در عصر ساساني فن سفالگري در اين دوره پيشرفت شاياني نداشت. كيفيت سفالينههاي دوره ساساني نسبتا خشن است. توليد سفال لعابدار نيز بيشتر در خوزستان و ميانرودان رايج بود. پس از سقوط دولت ساساني و ورود مسلمانان به ايران توليد سفال با تكنيك ساساني همچنان تا سدههاي اوليه هجري(به احتمال سده 3 ه.ق) تداوم داشت.
در بررسيهاي باستانشناختي تشخيص سفال اشكاني از ساساني تا حدودي با دشواري همراه است؛ چرا كه بسياري از گونههاي سفالي دوره اشكااني در دوره ساساني بدون وقفه تداوم دارد. البته اگر محوطه مورد مطالعه با مواد فرهنگي سطحي فراوان و داراي گونههاي متنوعي از اشكال و تزيينات سفالينهها باشد، آنگاه فرد مطالعهكننده به سختي ولي نهچندان با اطمينان ميتواند به تسلسل استقرارهاي عهد ساساني پي ببرد. مطالعه بر روي سفالينههاي دوره ساساني در لرستان و غرب ايران تا حدودي سادهتر ميباشد؛ چراكه وجود سفال جلينگي كه شاخص دوره اشكاني است و به فراواني در محوطههاي اشكاني منطقه مذكور به چشم ميخورد، در تفكيك محوطههاي اشكاني و ساساني بسيار كمك ميكند؛ آنچنان كه در طبقهبندي سفالينهها، زماني كه سفالهاي شاخص اشكاني به خصوص سفال جلينگي در محوطه ديده نميشود؛ ميتوان آن سايت را با اندكي اطمينان به دورهاي از اواخر اشكاني تا ساساني نسبت داد.
كيفيت سفالينههاي ساساني نيز همانند دوره اشكاني نسبتا خشن بوده و سنگيني محسوسي در آن ملاحظه ميشود. در اين دوره بر خلاف دوره اشكاني از تنوع سفال لبه دوبل كاسته ميشود؛ به گونهاي كه به جز موارد نادر سفال لبه دوبل در دوره ساساني به مرور زمان از رواج ميافتد.
در مجموع سفال ساساني نيز همانند سفال اشكاني محلي و منطقهاي ميباشد. تجارت و راههاي بازرگاني در توزيع سفالينههاي محلي اين دوره تاثير فزايندهاي داشته است. ما سفالينههايي را ميشناسيم كه مختص جنوب ايران بوده و در مناطق شمالي رواج نداشتهاند. در اينجا چند گونه از سفالينههاي مشهور ساساني را معرفي ميكنيم :
1- سفال لعابدار قليايي فيروزهاي : داراي لعاب سبز يا فيروزهاي، خميره حاوي كوارتز و شن با رنگ روشن است. اينگونه سفال در شوش از دوره ساساني تا سده 9 .م استفاده شده است؛ و در برخي محوطههاي اوايل اسلامي همانند سيراف به دست آمده است (Kennet, 2002: 155).
2- خمرهها و ظروف ذخيره سازي بزرگ با نقش كنده (Lisv): اين گونه سفالها كه در بيشتر محوطههاي ساساني تا صدر اسلام ديده ميشوند، داراي پخت كافي، شمايل خشن و صدايي همانند صداي زنگ فلز ميدهند. سطح آنها فاقد پرداخت است و بدنه آنها اغلب حلزوني شكل (داراي پستي و بلندي) است. بيرون اينگونه ظروف تزييندار ميباشد و با رديفي از خطوط كنده مواج، متقاطع، نقطهاي و گاهي حلقهاي تزيين شدهاند(Kennet, 2002: 158). اينگونه سفال در بافتهاي متعلق به دوران ساساني – اسلامي و محوطههايي چون پاسارگارد(Stronach, 1978: fig:17)، ابونصرWhitcomb,1985,fig:17,5))، تپه يحيي
(Karlovsky,1987: group28) و قلعه دختر(Huff, 1976:abb.6,c, taf.44-46) يافت شده است.
3- سفال جلينگي ساساني: اين سفال مختص مناطق جنوبي ايران و كرانههاي خليج فارس ميباشد كه داراي پخت مناسب با اشكال متنوع است. پوشش آن به نسبت خميره تيرهتر است. رنگ آنها بين طيفي از قرمز كمرنگ تا خاكستري- قرمز تيره ميباشد. در حالي كه خميره آن قرمز بوده، پوشش بيروني خشن و متخلخل است. نمونههاي آن در سيراف، بافتهاي متعلق به دوره ساساني در ميانرودان و در جنوب ايران (بوشهر) و در بافتي متعلق به سده 5 .م در خط (Khatt) به دست آمده است(Kennet, 2002:158). در مجموع يك نمونه از اين نوع سفال در تپه جانمحمدي(Sv,t8) يافت شد.
4- سفال منقوش نارنجي: اين گونه سفال نيز در مناطق جنوبي ايران به دست آمده است. سفالي است چرخساز، با بدنه ظريف (تا 4 ميليمتر ضخامت دارد)، داراي سطحي صيقلي و يك بدنه زرد مايل به قرمز ميباشد. همچنين داراي نقش سياه بر روي سطح بيروني كه داراي پوشش قرمز است. اين سفال در فارس، كرمان، بلوچستان و شمال شبه جزيره عمان و حتي در يمن در بافتهاي متعلق به سده 2 تا 4 .م بدست آمده است (Kennet, 2002:159).
5- كوزههاي اژدري (Torp): اين گونه ظروف از دوره اشكاني تا دوره عباسي رايج بوده و در ميان رودان تا جنوب ايران رواج داشته است كه رنگي بين زرد مايل به قرمز تا زرد رنگ پريده دارد، بافت آن محتواي شن به مقدار زياد، سطح آن صيقلي شده؛ اما تا اندازهاي زبري شن حس ميشود. درون ظروف نيز اغلب با قير اندود شده است (Kennet, 2002:159).
منبع:http://poledokhtar.blogfa.com/post/30
برچسبها: سفالینه, ساساني, سفالینه های ساساني باستان شناسی و تاریخ...
ما را در سایت باستان شناسی و تاریخ دنبال می کنید
برچسب : سفالینه,های,ساساني, نویسنده : 2iranbastan41e بازدید : 325 تاريخ : شنبه 28 مرداد 1396 ساعت: 2:30